کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زمینگیری ز جولانم چه امکانست وادارد

    بروب‌رفتن ز خود چون شمع ‌ر هرعضوپا دارد

    خط طومار یاهن آرایش مهر جفا درد

    به رنگ شاخ‌ گل آهم سراپا داغها دارد

    در آن وادی که من دارم کمین انتظار او

    غباری ‌گر تپد آواز پای آشنا دارد

    زگل باید سراغ غنچهٔ‌گمگشته پرسیدن

    که از چشم تحیر رفتن دل نقش پا دارد

    فناپروردگانیم از مزاج ما چه می‌پرسی

    فضای عالم موهوم هستی یک هوا دارد

    سرایت نغمهٔ عجزیم ساز آفرینش را

    درپن‌ محفل شکست از هرچه‌ باشد رنگ ما دارد

    قد پیران تواضع می‌کند عیش جوانی را

    پل از بهر وداع سیل پشت خود دوتا دارد

    ز خوب و زشت امکان صافدل تنگی نمی‌چیند

    به بزم آینه عکسی اگر ره برد جا دارد

    ز حال‌گوشه‌گیر فقر ای منعم مشو غافل

    که خواب مخملی در رهن نقش بوریا دارد

    ز عالم نگذری بی‌دستگیریهای آزادی

    کسی برخیزد از دنیا که از وحشت عصا دارد

    جهانی سرخوش آگاهی‌ست ازگردش حالم

    شکست رن من چون خند مینا صدا دارد

    به رنگ آب سیر برگ برگ این چمن کردم

    گل داغ‌ست بیدل آنکه بویی از وفا دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha