کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل از وسعت اگر شانی ندارد

    بیابان هم بیابانی ندارد

    در این دریا ندامت اعتبار است

    گهر جز اشک عریانی ندارد

    جنون می‌نالد از بی‌دستگاهی

    که عریانی‌ گریبانی ندارد

    تو خواهی شیشه بشکن خواه ساغر

    طرب جز رنگ سامانی ندارد

    به خود می‌بال لیک از غصه خوردن

    تنور آرزو نانی ندارد

    محبت‌پیشه‌ای بگداز و خون ش

    که درد عشق درمانی ندارد

    کشد چون‌ گردباد آخر ز حلقت

    گریبانی که دامانی ندارد

    در دل می‌زنی آزادیت کو

    مگر آیینه زندانی ندارد

    محبت دستگاه عافیت نیست

    تحیر ربط مژگانی ندارد

    تظلم دوری از اصل است ور نه

    نفس در سینه فغانی ندارد

    تحیر بسمل اشک نیازم

    به خون غلتیدنم جانی ندارد

    اگر عشق بتان‌ کفر است بیدل

    کسی جز کافر ایمانی ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha