بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۲۷: دل از وسعت اگر شانی ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل از وسعت اگر شانی ندارد بیابان هم بیابانی ندارد در این دریا ندامت اعتبار است گهر جز اشک عریانی ندارد جنون می نالد از بی دستگاهی که عریانی گریبانی ندارد تو خواهی شیشه بشکن خواه ساغر طرب جز رنگ سامانی ندارد به خود می بال لیک از غصه خوردن تنور آرزو نانی ندارد محبت پیشه ای بگداز و خون ش که درد عشق درمانی ندارد کشد چون گردباد آخر ز حلقت گریبانی که دامانی ندارد در دل می زنی آزادیت کو مگر آیینه زندانی ندارد محبت دستگاه عافیت نیست تحیر ربط مژگانی ندارد تظلم دوری از اصل است ور نه نفس در سینه فغانی ندارد تحیر بسمل اشک نیازم به خون غلتیدنم جانی ندارد اگر عشق بتان کفر است بیدل کسی جز کافر ایمانی ندارد بیدل دهلوی