کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شکوه مفلسی ما را به خاموشی علم دارد

    سفالین ‌کوس ‌درویشان ز بس‌ خشک است ‌نم د‌ارد

    سر در جیب‌، آزاد است از فتراک آفتها

    مقیم‌گوشهٔ دل حکم آهوی حرم دارد

    پریشان نسخه‌ایم از ربط این اجزا چه می‌پرسی

    تأملهای بی‌شیرازگی ما را بهم دارد

    تمیز پشت و رویت اینقدر فطرت نمی‌خواهد

    عدم آنجاکه هستی‌گل‌کند .ستی عدم دارد

    نگاهی تا ببالد رفته‌ای بیرون ازبن محفل

    چو شمع اینجا همان تحریک مژگانت قدم دارد

    صدا بر ششجهت‌می‌پیچد ازیک دامن افشاندن

    جهان صید کمند وحشیی‌ کز خویش رم دارد

    به‌پرهیز ای هوس از اتفاق پنبه و آتش

    مریض حسرتیم و شربت دیدار سم دارد

    ندامت مطلبم دیگر مپرس از رمز مکتوبم

    شقی در سینه دارد خامهٔ من گر رقم دارد

    نوای نیستان عافیت‌، آهنگ تصویرم

    ز ساز خود برون ناآمدنهایم علم دارد

    نفس تا می‌کشم چون غنچه ازخود رفته‌ام‌بیدل

    ز غفلت در بغل مینای من سنگ ستم دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha