کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کام دل از لب خاموش گرفتن دارد

    نشئه‌ای زین می بی جوش گرفتن دارد

    تا نوا های جهان ساز کدورت نشود

    چون کری رهگذر گوش گرفتن دارد

    نیست دیوانه ز کیفیت صحرا غافل

    از جنون هم سبق هوش ‌گرفتن دارد

    زاهدا کس ز سبوی می ‌ات آگاه نکرد

    این صوابی ‌ست‌ که بر دوش گرفتن دارد

    خوب و زشت آنچه در این بزم درّد طرف نقاب

    همچو آیینه در آغوش ‌گرفتن دارد

    هر نگه دیده به توفان دگر می‌جوشد

    سر این چشمه‌ خس‌ پوش گرفتن دارد

    فیض آزادی اگر پرده گشاید چون صبح

    یک دمیدن به صد آغوش‌ گرفتن دارد

    درد دل صور قیامت شد و نشنید کسی

    پیش این بیخبران‌ گوش گرفتن دارد

    مفت فرصت اگر آگه شوی از ساز نفس

    این رگ خواب فراموش گرفتن دارد

    در دل غنچه ز اسرار چمن بویی هست

    خبر از مردم خاموش گرفتن دارد

    چشم تا باز نمائی مژه ‌ها رو به قفاست

    خبر امشبت از دوش‌ گرفتن دارد

    به سخن قانعم از نعمت الوان بیدل

    رزق خود چون صدف از گوش ‌گرفتن دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha