کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رگ گل آستین شوخی کمین صید ما دارد

    که زیر سنگ دست از سایهٔ برگ حنا دارد

    اگر در عرض خویش آیینه‌ام عاریست معذورم

    که عمری شد خیال او مرا از من جدا دارد

    نگردد سابهٔ بال هما دام فریب من

    هنوزم استخوان جوهر ز نقش بوریا دارد

    به رنگ سایه‌ام عبرت‌نمای چشم مغروران

    مرا هر کس ‌که می‌بیند نگاهی زیر پا دارد

    نمی‌باشد ز هم ممتاز نقصان و کمال اینجا

    خط پرگار در هر ابتدایی انتها دارد

    حیات جاودان خواهی‌گداز عشق حاصل‌کن

    که دل در خون شدن خاصیت آب بقا دارد

    به عبرت چشم خواهی واکنی نظارهٔ ما کن

    غبار خاکساران آبروی توتیا دارد

    به دل تا گرد امیدی‌ست از ذوق طلب مگسل

    جهانی را گدا در سایهٔ دست دعا دارد

    اگر موجیم یا بحریم اگر آبیم یا گوهر

    دویی نقشی نمی‌بندد که ما را از تو وا دارد

    به فکر اضطراب موج کم می‌باید افتادن

    تپش در طینت ما خیر باد مدعا دارد

    من ‌و تاب‌ وصال و طاقت دوری چه حرفست این

    اسیری‌راکه عشقت خواند بیدل دل‌کجا دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha