کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ستمکشی‌ که به جز گریه‌اش نشا‌ید و خندد

    قیامت است که چون زخم لب گشاید و خندد

    هوس‌پرستی این اعتبار پوچ چه لازم

    که همچو صفر به درد سرت فزاید و خندد

    چو شمع منصب وارستگی مسلم آنکس

    که تیغ حادثه تاجش ز سر رباید و خندد

    درین زیانکده چندان ‌کف فسوس نسایی

    که جوش آبله آیینه‌ات نماید و خندد

    شرار کاغذ و آمال ماست توام غفلت

    که زندگی دو نفس بیشتر نپاید و خندد

    حذر ز صحبت آنکس ‌که بی‌تأمل معنی

    به هر حدیث‌ که‌ گو‌یی ز جا درآید و خندد

    خطاست چشم‌ گشودن به روی باخته شرمی

    که هر برهنه‌ که بیند به پیشش آید و خندد

    جه ممکن است شود منفعل ز غیبت یاران

    دهن دریده قفایی‌که باد زاید و خندد

    مثال عبرت اشیا درین بساط تحیر

    کمین‌گر است‌ که‌ کس آینه زداید و خندد

    درتن جنونکده این است ناگزیر طبایع

    که نالد و تپد و گرید و سراید و خندد

    دل‌گرفتهٔ بید‌ل نیافت جای شکفتن

    مگر چو صبح ازین خاکدان برآید و خندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha