کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سادگی دل را اسیر فکرهای خام داشت

    تا تحیر بود در آیینه عکس آرام داشت

    گر نمی‌بود آرزو تشویش جانکاهی نبود

    ماهیان را تشنهٔ قلاب حرص کام داشت

    از ادای ابرویت لطف نگه فهمیده‌ایم

    این کمان رنگ فریب از روغن بادام داشت

    دل نه امروز از صفا فال صبوحی می‌زند

    درکدورت نیز این آیینه عیش شام داشت

    ما ز خودداری عبث خون طلبها ربختیم

    در صدای بال بسمل عافیت پیغام داشت

    دل مصفاکردن از بشم به طوف جلوه برد

    آینه بر دوش حیرت جامهٔ احرام داشت

    بی‌پر و بالی تپش فرسوده پرواز نیست

    هرکسی ایجا به قدر عاجزی آرام داشت

    در نقاب اشکم آخرحسرت دل قطره زد

    رنگ صهبا پای گردیدن به طبع‌ جام داشت

    چون‌ عرق زین ‌نقد ایثاری‌ که‌ آب ‌است‌ از حیا

    ما اداکردیم هرکس از خجالت وام داشت

    بس که بیدل بر طبایع حرص شهرت غالب است

    جانکنیها سنگ هم در آرزوی نام داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha