کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز با طرزتکلف آشنا می‌بینمت

    جام در دست ز عرقهای حیا می‌بینمت

    سرمه درکار زبان‌کردی ز مژگان شرم دار

    چند روزی شدکه من پر بیصدا می‌بینمت

    اینقدر دام تأمل خاکساریهای کیست

    بیشتر میل نگه درپیش پا می‌بینمت

    خون مشتاقان قدح‌پیمای نومیدی مباد

    گردشی در ساغررنگ حنا می‌بینمت

    همچو مژگان‌طور نازت یک‌قلم برگشته‌است

    بی‌بلایی نیستی هرچند وامی‌بینمت

    اشکها را بر سر مژگان چه‌فرصت چیدن‌است

    یک نفس بنشین دمی دیگرکجا می‌بینمت

    شمع را بی‌شعله سامان نظر پیداست چیست

    کور می‌گردم دمی‌کز خود جدا می‌بینمت

    رفته‌ام از خویش و حسرت دیده‌بان بیخودیست

    هرکجا باشم همان رو بر قفا می‌بینمت

    بیدل اشغال خطا را مایهٔ دانش مگیر

    صرف لغزش چون قلم سرتا به‌پا می‌بینمت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha