کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گره به رشتهٔ نفس خوش آن‌که نبندد

    ببند دل به نوای جهان چنان که نبندد

    نگاه تا مژه بستن ندارد آنهمه فرصت

    گمان مبر در نیرنگ این دکان ‌که نبندد

    زکشت تفرقهٔ دهر حاصلی‌که تو داری

    چو تخم اشک از آن خوشه‌ کن‌ گمان ‌که نبندد

    دوباره سلسلهٔ اتفاق حسن و جوانی

    هزار بار نمودند امتحان که نبندد

    خیال گردن آزادگان‌، مصور فطرت

    اگر به خامه دهد تاب ریسمان ‌که نبندد

    به ذوق مطلب نایاب زنده است دو عالم

    تو غافل از عدمی دل بر آن میان ‌که نبندد

    دماغ ناز به هرجاست نقشبند غرورش

    حنا اگر همه خونم دهد نشان ‌که نبندد

    بهار نیز به هر غنچه بسته است دل اینجا

    در این چمن چه ‌کند بلبل آشیان‌ که نبندد

    لب شکایت اگر وا شود به وصف خموشی

    چه بیرها به همان یک دو برگ پان‌ که نبندد

    خیال جستهٔ عنقاست مصرعی که ندارم

    ز معنی‌ام چه ‌گشاید کسی جز آن ‌که نبندد

    همین‌کمند علایق‌ که بسته چین فسردن

    توگر ز وهم برآیی چه نردبان ‌که نبندد

    جهان به سرمه ‌گرفت اتفاق معنی بیدل

    حدیث عشق چه صنعت ‌کند زبان‌ که نبندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha