به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دم سرد بسته به پیش خود چقدر دماغ فسرده یخ
که بهگرمیی نشد آشنا سر واعظ از زدن زنخ
شده خلقی آینه دار دین به غرور فطرت عیب بین
سر و برگ دیدهوریست اینکه ز خال می شمرند رخ
به تسلی دل بیصفا نبری زموعظه ماجرا
که ز آب سیل گزک دود به سر جراحت پر وسخ
چه سبب شد آینهٔ طلب که دمید این همه تاب و تب
که پر است از طرب و تعب سر مور تا به پر ملخ
ز فسون عالم عنکبوت املتکشیده به دام و بس
نفسی دو خیمهٔ ناز زن به طناب پوچ گسته نخ
ز قضا چه مژده شنیدهای که سرت به فتنه کشیدهای
به جنون اگر نتنیدهای رگ گردن توکهکرده شخ
به کمند کلفت پیش و پس نتپی چو بیدل بیخبر
تو مقید نفسی و بس دگرت چه دام و کجاست فخ
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.