کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز ننگ منت راحت به مرگم‌ کار می‌افتد

    همه‌گر سایه افتد بر سرم دیوار می‌افتد

    دماغ نازکی دارم حراجت پرور عشقم

    اگر بر بوی‌گل پا می‌نهم بر خار می‌افتد

    جنون خودفروشی بسکه دارد گرمی دکان

    ز هر جنس آتش دیگر درین بازار می‌افتد

    متاعی جز سبکروحی ندارد کاروان من

    همین رنگست اگر بر دوش شمعم بار می‌افتد

    مزاج ناتوانان ایمن است از آفت امکان

    اگر بر سنگ افتد سایه بی‌آزار می‌افتد

    قضا ربطی دگر داده است با هم کفر و ایمان را

    ز خود هم می‌رمد گر سبحه بی‌زنار می‌افتد

    نخستین سعی روزی فکر روزی خوار می‌باشد

    نگاه دانه پیش از ر‌یشه بر منقار می‌افتد

    نشاید نکته‌سنجان را زبان در کام دزدیدن

    نوا در سکته میرد چون گره در تار می‌افتد

    مکن سوی فلک مژگان بلند ای شمع ناقص‌پی

    که زیر پا سراپای تو با دستار می‌افتد

    ز یک دم تهمت ایجاد رسوای قیامت شو

    به دوش این بار چون برداشتی دشوار می‌افتد

    قفای مردگان نامرده باید رفت درگورم

    چه سازم خاک این ره بر سرم بسیار می‌افتد

    دو روزی با غم و رنج حوادث صبر کن بیدل

    جهان آخر چو اشک از دیده‌ات یکبار می‌افتد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha