کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز انداز نگاهت فتنه برق آهنگ می‌ گردد

    به شوخیهای نازت بزم امکان تنگ می‌گردد

    طلسم حیرتی دارد تماشاگاه اسرارت

    که هرکس می‌رود هشیارآنچا دنگ می‌ گردد

    نمی‌دانم هوا پروردهٔ شوق چه گلزارم

    که همچون بوی گل رنگم برون رنگ می‌ گردد

    دل آزاد ما بار تکلف برنمی‌دارد

    بر ا‌بن آیینه عکس هرچه باشد زنگ می‌گردد

    هوس در حسرت کنج لبی خون می‌خورد کانجا

    گریبان می‌درّد از بس تبسم تنگ می‌گردد

    دو عالم خوب و زشت از صافی دل کرده‌ایم انشا

    قیامت می‌شود آیینه چون بیرنگ می‌گردد

    خزان هوش ما دارد بهار شرم معشوقان

    در آنجا تا حیا می‌بالد اینجا رنگ می گردد

    ندانم مطرب بزمت چه ساغر در نفس دارد

    که شوق از بیخودی‌ گرد سر آهنگ می‌گردد

    به سعی خود نظر کردن دلیل ‌دوری است اینجا

    شمار گام هر جا جمع شد فرسنگ می‌گردد

    محبت‌پیشه‌ای بیدل مترس از وضع رسوایی

    که عاشق تشنهٔ خون دو عالم ننگ می‌گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha