بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۷۱: باز با طرزتکلف آشنا میبینمت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز با طرزتکلف آشنا می بینمت جام در دست ز عرقهای حیا می بینمت سرمه درکار زبان کردی ز مژگان شرم دار چند روزی شدکه من پر بیصدا می بینمت اینقدر دام تأمل خاکساریهای کیست بیشتر میل نگه درپیش پا می بینمت خون مشتاقان قدح پیمای نومیدی مباد گردشی در ساغررنگ حنا می بینمت همچو مژگان طور نازت یک قلم برگشته است بی بلایی نیستی هرچند وامی بینمت اشکها را بر سر مژگان چه فرصت چیدن است یک نفس بنشین دمی دیگرکجا می بینمت شمع را بی شعله سامان نظر پیداست چیست کور می گردم دمی کز خود جدا می بینمت رفته ام از خویش و حسرت دیده بان بیخودیست هرکجا باشم همان رو بر قفا می بینمت بیدل اشغال خطا را مایهٔ دانش مگیر صرف لغزش چون قلم سرتا به پا می بینمت بیدل دهلوی