کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رنگ گلش بهار خط از دور دید و رفت

    این وحشی از خیال سیاهی رمید و رفت

    از صبح این چمن طربی چشم داشتیم

    آخر نفس بر آینهٔ ما دمید و رفت

    دیگر پیام ما بر جانان‌ که می‌برد

    اشکی که داشتیم ز مژگان چکید و رفت

    چندین چمن فسرد به خون امید ما

    رنگ حنا گلی‌ که مپرسید چید و رفت

    ذوق وفای وعده‌ات از دل نمی‌رود

    قاصد ثمر نبود که‌ گویم رسید و رفت

    لبیک کعبه‌، مانع ناقوس دیر نیست

    اینجا فسانه‌هاست که باید شنید و رفت

    پرسیدم از حقیقت مرگ قلندری

    گفتند بی غم تو و من‌، خورد و رید و رفت

    گففم رموز مطلب هستی بیان‌کنم

    تا بر زبان رسید سخن لب‌ گزید و رفت

    گردید پیری‌ام ادب‌آموز عبرتی

    کز تنگنای عمر جوانی خمید و رفت

    وامانده بود هوش درین دشت بیکران

    لغزپد پای سعی و رهی بد سپید و رفت

    بیدل دو دم به الفت هستی نساختیم

    جولان او ز دامن ما چین‌ کشید و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha