کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زین من و ما زندگی سیر فنایی کرد و رفت

    بر مزار ما دو روزی های‌هایی کرد و رفت

    عجز طاقت ‌بی‌گذشتن نیست زین بحر سراب

    سایه‌بر خاک از جبین مالی شنایی‌کرد و رفت

    در خروش بیدماغان جنون تکرار نیست

    دل سپندی بود در محفل صدایی کرد و رفت

    دوستان از خود به سعی نیستی برخاستتد

    گرد ما هم خواهد ایجاد عصایی کرد و رفت

    عیب هستی نیست جندان چاره پوشیدنش

    چشم اگر بندی توان بند قبایی ‌کرد و رفت

    کس گرفتار تعلقهای وهم و ظن مباد

    مرگ مژگان بند تعلیم حیایی ‌کرد و رفت

    شخص هستی جز جنون شوخ‌چشمیها نداشت

    هر چه رفت از چشم ما بر دل بلایی کرد و رفت

    بادپیمایی چو شمع اینجا اقامت می‌کند

    بر هوا سرها سراغ زبر پایی‌کرد و رفت

    عمر ازکم‌مایگیهای نفس‌، با کس نساخت

    میزبان‌شد منفعل مهمان دعایی‌کرد و رفت

    خجلت ناپایداری مزد سعی زندگی‌ست

    گر همه آمد صواب اینجا خطایی ‌کرد و رفت

    در حریم‌عشق غیر از سجده‌کس‌ را بار نیست

    باید اکنون یک نماز بی‌قضایی‌کرد و رفت

    خلق را ذوق عدم زین انجمن ناکام برد

    فرصت ما نیز خواهد عزم جایی‌کرد و رفت

    تا قیامت ساغر خمیازه می‌باید کشید

    ساقی این بزم بی‌صهبا حیایی‌کرد و رفت

    داغ نیرنگم که امشب کاغذ آتش زده

    بر حریفان خندهٔ دندان‌نمایی کرد و رفت

    بیدل از غفلت به ‌تعمیر شکست ‌دل مکوش

    در ازل دیوانه‌ای طرح بنایی کرد و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha