کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دی به‌شبنم‌گریهٔ‌ما نوگلی خندید و رفت

    از زبان اشک هم درد دلی نشیند و رفت

    از تماشاگاه هستی مدعا سیر دل است

    چون‌نفس باید بر این‌آیینه هم‌پیچید و رفت

    شمع‌ محفل‌ بر خموشی‌ بست‌ و مینا بر شکست

    هر کسی زین انجمن طرز دگر نالید و رفت

    زین بیابان هر قدم خار دگر داردکمین

    رهروان‌را پیش‌پای خویش باید دید و رفت

    عزم چون افتاد صادق راه مقصد بسته نیست

    اشک در بی‌دست و پایی ها به سر غلتید و رفت

    کوشش واماندگان هم ره به جایی می برد

    سر به پایی می‌توان چون آبله دزدید و رفت

    عالمی صد ناله پیش‌آهنگی امید داشت

    یک نگاه واپسین ناگاه برگردید و رفت

    ای‌ سحر در اشک شبنم غوطه می‌باید زدن

    کز شکست رنگ بر ما عافیت خندید و رفت

    هیچ شبنم برنیارد سر ز جیب نیستی

    گر بداند کز چه ‌گل خواهد نظر پوشید و رفت

    زان دهان بی‌نشان بوی سراغی برده‌ام

    تا قیامت بایدم راه عدم پرسید و رفت

    صبحدم بیدل خیال نوبهار آیینه‌ای

    ازتبسم برگل زخمم نمک پاشید و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha