کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنچه‌در بال‌طلب رقص است‌، در دل آتش است

    همچو شمع اینجا زسرتا پای بسمل‌آتش است

    از عدم دوری‌، جهانی را به داغ وهم سوخت

    محو دریا باش‌، ای‌گوهر! که ساحل آتش است

    یک قلم چون تخم اشک شمع آفت مایه‌ایم

    کشت ما‌چندانکه سیراب‌است حاصل‌آتش است

    کلفت واماندگی شد برق بنیاد چنار

    با وجود بی‌بریها پای درگل آتش است

    در شکنج زندگی می‌سوزدم یاد فنا

    نیم بسمل را تغافلهای قاتل آتش است

    می‌رویم آنجاکه‌جز معدوم‌گشتن چاره نیست

    کاروانها خار و خس دربار و منزل آتش است

    می‌گدازد جوهر شرم از هجوم احتیاج

    ای‌کرم معذور در بنیاد سال آتش است

    از تپش‌های پر پروانه می‌آید به‌گوش

    کاشنای شمع را بیرون محفل آتش است

    هر دو عالم لیلی بی‌پرده است‌، اما چه سود

    غیرت مجنون ما را نام محمل آتش است

    زندگی بیدل دلیل منزل آرام نیست

    چون نفس درزیرپا دل دارم و دل آتش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha