کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    الفت دل عمرها شد دست وپایم بسته است

    قطرهٔ خونی ز سرتا پا حنایم بسته است

    آرزو نگذشت حیف از قلزم نیرنگ حرص

    ورنه عمری‌شد پلش دست دعایم بسته است

    همچو صحرا با همه عریانی وآزادگی

    نقد چندین‌گنج درگنج ردایم بسته است

    رفته‌ام‌زین‌انجمن چون‌شمع‌و داغ‌دل بجاست

    حسرت دیدار چشمی بر قفایم بسته است

    عبرتم محمل‌کش صد آبله واماندگی

    هرکه رفتاری ندارد پا به پایم بسته است

    زیر‌گردون برکدامین آرزو نازدکسی

    تنگی این خانه درها بر هوایم بسته است

    کاش ابرامی درین محمل به فریادم رسد

    بی‌زبانیها در رزق گدایم بسته است

    کو عرق تا تکمه‌ای چند ازگریبان واکنم

    خجلت عریان تنی بند قبایم بسته است

    الرحیل زندگی دیگرکه برگوشم زند

    موی پیری پنبه بر ساز درایم بسته است

    معنی موج‌گهر از حیرتم فهمیدنی‌ست

    رفته‌ام از خویش‌ ویادت دل به جایم بسته است

    مصرع فکربلند بیدلم‌اما چه سود

    بی‌دماغیهای فرصت نارسایم بسته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha