کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یک شبم در دل نسیم یاد آن‌گیسو گذشت

    عمر در آشفتگی‌ چون سر به زیر مو گذاشت

    شوخی اندیشهٔ لیلی درین وادی بلاست

    بر سر مجنون قیامت از رم آهوگذشت

    هیچ‌ کافَر را عذاب مرگ مشتاقان مباد

    کز وداع خویش باید از خیال او گذشت

    ای دل از جور محبت تا توانی دم مزن

    ناله بی‌درد است خواهد از سر آن‌ کو گذشت

    سیل همو‌اری مباش از عرض افراط‌ کجی

    چین پیشانیست هرگه شوخی از ابرو گذشت

    از سراغ عافیت بگذر که در دشت جنون

    وحشت سنگ نشانها از رم آهو گذشت

    عاقبت نقش قدم‌ گردید بالینم چو شمع

    بسکه در فکر خود افتادم سر از زانو گذشت

    موج جوهر می‌زند هر قطره خون در زخم من

    سبزهٔ تیغ‌که یارب بر لب این جو گذشت

    بی‌تأمل می‌توان طی کرد صد دریای خون

    لیک نتوان،‌ از سر یک قطره‌، آب رو گذشت

    تا به خود جنبی نشانها بی‌نشانی ‌گشته ست

    ای بسا رنگی‌که در یک پر زدن از بو گذشت

    بستر ما ناتوانان قابل تغییر نیست

    موج گوهر آنقدر آسود کز پهلو گذشت

    گر به این رنگ است بیدل کلفت ویرانه‌ات

    رحم‌ کن بر حال سیلی‌ کز بنای او گذشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha