کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کو خلوت و چه انجمن آثار جاه اوست

    هرجا مژه بلندکنی بارگاه اوست

    دل را برون زخود همه یک‌گام رفتنی‌ست

    گر برق ناله نیست نگه شمع راه اوست

    اقبال خاکسار محبت ز بس رساست

    گرد شکسته نیز درتن ره‌کلاه اوست

    ای بی‌خبر ز صافدلان احتراز چیست

    زنگی‌ست آنکه آینه روز سیاه اوست

    تا راه عافیت سپری‌، مشق عجزکن

    آتش همان شکستن رنگش پناه اوست

    از ریشه‌کاریِ دل وحشت ثمر مپرس

    هرجا، ز خود برآمده‌ای هست‌، آه اوست

    زان دم‌که مه به نسبت رویت مقابل است

    باریکی هلال لب عذرخواه اوست

    مشکل‌که دل شکیبد از آیینه‌داریش

    خورشید هم ز هاله‌پرستان ماه اوست

    حسرت شهیدی‌ام به هوس داغ‌ کرده است

    در خاک و خون سری ‌که ندارم به راه اوست

    امشب عیار حسرت بیدل‌ گرفته‌ایم

    هر اشک بوته‌ای زگداز نگاه اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha