کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برق با شوقم شراری بیش نیست

    شعله طفل نی‌سواری بیش نیست

    آرزوهای دو عالم دستگاه

    ازکف خاکم غباری بیش نیست

    چون شرارم یک نگه عرض است و بس

    آینه اینجا دچاری بیش نیست

    لاله وگل زخمی خمیازه‌اند

    عیش این‌گلشن خماری بیش نیست

    تا به‌کی نازی به حسن عاریت

    ما و من آیینه‌داری بیش نیست

    می‌رود صبح و اشارت می‌کند

    کاین‌گلستان خنده‌واری بیش نیست

    تا شوی آگاه فرصت رفته است

    وعدهٔ وصل انتظاری بیش نیست

    دست از اسباب جهان برداشتن

    سعی‌گر مرد است‌کاری بیش نیست

    چون سحر نقدی‌که در دامان تست

    گربیفشانی غباری بیش نیست

    چند در بند نفس فرسودنست

    محوآن دامی‌که تاری بیش نیست

    صد جهان معنی به لفظ ماگم است

    این نهانها آشکاری بیش نیست

    غرقهٔ وهمیم ورنه این محیط

    از تنک آبی‌کناری بیش نیست

    ای شرر از همرهان غافل مباش

    فرصت ما نیزباری بیش نیست

    بیدل این‌کم‌همتان بر عز و جاه

    فخرها دارند و عاری بیش نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha