کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بجاست‌شکوهٔ ما تا ره فغان خالیست

    زمین پراست دلش بسکه آسمان خالیست

    سراغ بلبل ما زین چمن مگیرومپرس

    خیال ناله فروش است و آشیان خالیست

    غبار غفلت ما را علاج نتوان‌کرد

    پر است دیده ز دیدار و همچنان خالیست

    شکست رنگ به عرض تبسمی نرسید

    ز ریشهٔ طربم‌کشت زعفران خالیست

    دل شکسته ره درد واکند ورنه

    لبم چو ساغرتصویر از فغان خالیست

    سپهر حسرت پرواز ناله‌ام دارد

    ز شوق تیر من آغوش این‌کمان خالیست

    ز بسکه منتظران تو رفته‌اند ز خویش

    چون نقش پا زنگه چشم بیدلان خالیست

    جهان‌چو شیشهٔ‌ساعت‌طلسم‌فقر و غناست

    پرست وقت دگرآنچه این زمان خالیست

    زکوچهٔ نی و جولان ناله هیچ مپرس

    مقام ناوک نازت در استخوان خالیست

    دلی به سینه ندارم چو دانهٔ گندم

    ازین متاع‌، من خسته را دکان خالیست

    به راه دوست ز محراب نقش پا پیداست

    که جای سجدهٔ دلها درین مکان خالیست

    درین هوسکده هرکس بضاعتی دارد

    دعاست مایهٔ جمعی‌که دستشان خالیست

    ز پهلوی پری‌کیسه قدرت است اینجا

    به عجز شیشه زند سنگ اگرمیان خالیست

    به رنگ نقش نگین بیدل ازسبکروحی

    نشسته‌ایم و زما جای ما همان خالیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha