کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل انجمن صد طرب ازیاد وصالست

    آبادکن خانهٔ آیینه خیالست

    کی فرصت عیش ست درین باغ‌که‌گل را

    گر گردش‌رنگ‌است‌همان‌گردش سالست

    ای ذره مفرسای به پرواز توهم

    خورشید هم از آینه‌داران زوالست

    آن مشت غبارم‌که به پرواز تپیدن

    در حسرت دامان نسیمم پر و بالست

    آیینهٔ‌گل از بغل غنچه جدا نیست

    دل‌گر شکند سربسر آغوش وصالست

    هرگام به راه طلبت رفته‌ام از خویش

    نقش قدمم آینهٔ‌گردش‌ حالست

    در خلوت دل از تو تسلی نتوان شد

    چیزی‌که در آیینه توان دید مثالست

    شد جوهر نظاره‌ام آیینهٔ حیرت

    بالیدگی داغ مه از زخم هلالست

    بیدل من وآن دولت بی‌درد سرفقر

    کز نسبت او چینی خاموش سفالست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha