به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تا حیرت خرام تو سامان دیده است
چندین قیامت از مژهام قد کشیده است
این ماو منکزاهل جهان سرکشیده است
از انفعال آدم و حوا دمیده است
آزادم از توهّم نیرنگ روزگار
طاووس این چمن ز خیالم پریده است
پرواز نکهت چمن بینشانیام
ذوق شکست بال به رنگمکشیده است
کو منزل و چه امنکه درکاروان شوق
آسودگی ز آبلهٔ پا رمیده است
پیچیده است بیخودیام دامن جهات
یعنی دماغگردش رنگ رسیده است
این انجمن جنونکدهٔ انتظارکیست
آیینه تا نفش شمرد دل رمیده است
ابروی یار بار تواضع نمیکشد
خم در بنای تیغ غرور خمیده است
ما و امید درگره بیبضاعتی
یکقطره خون دلیکه بهصدجا چکیده است
همچون شرر نیامده از خویش رفتهایم
سامان این بهار زگلهای چیده است
عشق غیوراگر به ستم ناز میکند
دل هم به خون شدن جگری آفریده است
بیدل به طبع آبلهٔ پا نهفتهایم
لغزیدنیکه بر دوجهان خطکشیده است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.