کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جوش‌حرص‌از یأس من‌آخر ز تاب‌وتب نشست

    گرد سودنهای دستم بر سر مطلب نشست

    نیست هرکس محرم وضع ادبگاه جمال

    برتبسم‌کرد شوخی خط برون لب نشست

    مگذرید از راستیها ورنه طبع‌کج خرام

    می‌رسد جایی‌که باید بر دم عقرب نشست

    طالع دون همتان خفته‌ست در زیر زمین

    بر فلک باور ندارم از چنین‌کوکب‌نشست

    دوستان باید به یاد آرند تعظیم وفاق

    شمع هم در انجمن بعد ازوداع شب نشست

    بیش از این بر پیکر بی‌حس مچینید اعتبار

    مشت‌خاکی‌گل شدو چون‌خشت‌در قالب‌نشست

    شکر عزت هرقدر باشد به جا آوردنی‌ست

    بوسه‌د‌اد اول رکاب آن‌کس‌که بر مرکب نشست

    روز اول آفرینشها مقام خود شناخت

    آفرین بروصف و لعنت بر زبان‌سب‌نشست

    انفعال است اینکه بنشاند غبار طبع ظلم

    هرکجا تبخاله‌ای‌گل‌کرد شورتب‌نشست

    میکشی‌کردیم و آسودیم از تشویش وهم

    کرد چندین مذهب از یک‌جرعهٔ مشرب‌نشست

    بیدل ازکسب ادب ظلم است بر آزادگی

    ناله‌دارد بازی طفلی‌که درمکتب نشست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha