کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا به‌کی خواهی زلاف بخت بر سرها نشست

    برخط‌تسلیم می‌باید چونقش پا نشست

    مگذر از وضع‌ ادب تا آبرو حاصل کنی

    چون به خود پیچیدگوهر در دل دریا نشست

    برتریها منصب اقبال هر نااهل نیست

    سرنگونی دید تا زلف از رخش بالا نشست

    بر جبین بحر نقش موج‌کی ماند نهان

    گرد بیتابی چورنگ آخربه‌روی ما نشست

    آرمیدن در مزاج عاشقان عرض فناست

    شعلهٔ بیطاقت ما رفت از خودتانشست

    ازگرانجانی اسیران فلک را چاره نیست

    صافها شد درد تا در دامن مینا نشست

    پیکرم افسرد در راه امید از ضعف آه

    این غبار آخر به درد بی‌عصاییها نشست

    نخلهای این‌گلستان جمله نخل شمع بود

    هرکه امشب قامتی آراست تا فردا نشست

    آبرو با عرض مطلب جمع نتوان ساختن

    دست حاجت تا بلندی‌کرد استغنا نشست

    صرف‌جست وجوی‌خودکردیم عمراما چه‌سود

    هستی ما هم به‌روزشهرت عنقا نشست

    درکفن باقی‌ست احرام قیامت بستنت

    گر توبنشینی نخواهد فتنه‌ات ازپا نشست

    بیدل از برق تمنایش سراپا آتشم

    داغ شد هرکس به‌پهلوی من شیدانشست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha