به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جاییکهنه فلک ز حیا سر فکنده است
چونگل چمن دماغی اقبال خنده است
دیدیم دستگاه غرور سبکسران
سرمایهٔ کلاه .همه فتم کنده است
منصوبهٔ خرد همه را مات وهمکرد
زین عرصه خاکبازی طفلان برنده است
از خاک برنداشت فلک هرقدر خمید
باریکه پیری از خم درش فکنده است
بر عیب خلق خرده نگیرند محرمان
ای بیخبر من وتو خدا نیست بنده است
ناموس احتیاج به همت نگاهدار
دست تهی جنونگریبان درمنده است
تا تیشهات به پا نخورد ژاژخا مباش
دندان دمیکه پیش فتد لبگزنده است
ازیأس مدعا ره رام رفتهگیر
ایندشت، تختهٔکف افسوس رنده است
ما را مآلکار طرب بیدماغکرد
بویگل چراغ درتن بزمگنده است
بیدل مباش غرهٔ سامان اعتبار
هرچند رنگ بال ندارد پرنده است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.