کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زندگانی در جگرخار است و در پا سوزن است

    تا نفس باقی‌ست در پیراهن ما سوزن است

    سر به‌صد کسوت فروبردیم و عریانی بجاست

    وضع رسوایی‌ که ما داریم گویا سوزن است

    ماجرای اشک و مژگان تا کجا گیرد قرار

    ما سراسر آبله‌، عالم سراپا سوزن است

    می‌کشد سررشتهٔ کار غرور آخر به عجز

    گر همه امروز شمشیر است‌، فردا سوزن است

    زحمت تدبیر بیش از کلفت واماندگی‌ست

    زخم خار این بیابان را مداوا سوزن است

    جامهٔ ازادی اسان نیست بر خود دوختن

    سرو را زین آرزو در جمله اعضا سوزن است

    ناتوانان ناگزیر الفت یکدیگرند

    بی‌تکلف رشته را گر هست همتا سوزن است

    طبع سرکش از ضعیفی ساتر احوال ماست

    خنجر قاتل همان در لاغریها سوزن است

    خلقی از وضع جنون ما به عبرت دوخت چشم

    هر کجا گل می‌کند عریانی ما سوزن است

    ترک هستی‌ گیر و بیرون آ، ز تشویش امل

    ورنه یکسر رشته باید تافتن تا سوزن است

    لاف آزادی‌ست بیدل تهمت وارستگان

    شوخی نام تجرد بر مسیحا سوزن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha