کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آفت سر و برگ هوس آرایی جاه است

    سر باختن شمع ز سامان‌کلاه است

    غافل مشو از فیض سیه‌روزی عشاق

    نیل شب ما غازه‌کش چهرهٔ ماه است

    با حسن تو آسان نتوان‌گشت مقابل

    حیرت چقدر آینه را پشت و پناه است

    یک چشم تر آورده‌ام از قلزم حیرت

    این‌کشتی آیینه پر از جنس نگاه است

    افسوس‌که در غنچه و بو فرق نکردم

    دل رفت و من دلشده پنداشتم آه است

    تا هست نفس رنگ به رویم نتوان‌یافت

    تحریک هوا بال و پر وحشت کاه است

    کو خجلت عصیان‌که محیط‌کرمش را

    آرایش موج، از عرق شرم‌گناه است

    زان جلوه به خود ساخت جهانی چه توان‌کرد

    شب پرتو خورشید در آیینهٔ ماه است

    جزسازنفس غفلت دل را سببی نیست

    این خانه چو داغ از اثر دود سیاه است

    آنجاکه تکبرمنشان ناز فروشند

    ماییم و شکستی که سزاوارکلاه است

    هرچند جهان وسعت یک‌گام ندارد

    اما اگر از خویش برآیی همه راه است

    زندان جسد منظر قرب صمدی نیست

    معراج خیالی تو و ره در بن چاه است

    از جلوه‌کسی ننگ تغافل نپسندد

    بیدل مژه بر هم زدنت عجز نگاه است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha