به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تپیدن دل عشاق محوکسوت آه است
به حال شورش دریا زبان موج گواه است
ز برق حادثه آرام نیست معتبران را
درتن قلمرو شطرنج کشت بر سر شاه است
به حسن قامت رعنا مباد غره برآیی
هزار سدره درین باغ پایمال گیاه است
بر اهل عجز حصار است پیچ و تاب حوادث
چوگردبادکه تخت روان هر پرکاه است
صفای دل نتوان خواست از محبت دنیا
که در شمردن زر، دست زرشمار، سیاه است
به غیر ترک تماشا مخواه نشئهٔ راحت
هجومخواب بهچشمت شکسترنگ نگاه است
قبول خاطر نیک و بد است وضع ملایم
که آب را به دل تیغ و چشم آینه راه است
به درد عشق قناعت کن از تجمل امکان
دلشکسته در این انجمن شکستکلاه است
مپرس از طلب نارسای سوختهجانان
چو شمع منزلما داغو جاده، شعلهٔآه است
به دل نهفته نماند خیال شوکت حسنی
که در شکستن رنگ منش غبار سپاه است
ز سیر گلشن دل پا مکشکه داغ تمنا
در انتطار به چندین امید چشم به راه است
به هرطرف چه خیال است سرکشیدن بیدل
پر شکسته همان آشیان عجز پناه است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.