کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    د‌ی ترنگی از شکست ساغرم ‌کل ‌کرد و ریخت

    ششجهت ‌کیفیت چشم ترم‌ گل‌ کرد و ریخت

    شب چو شمعم وعدهٔ دیدار در آتش نشاند

    تا سحر آیینه از خاکسترم‌گل‌کرد و ریخت

    خلوت رازم بهشت غیرت طاووس‌ گشت

    رنگها چون حلقه بیرون درم‌ گل‌کرد و ریخت

    تا تجرد از اثر پرداخت اجزای مرا

    سایه همچون ‌مو، ز جسم‌لاغری ‌گل ‌کرد و ریخت

    ای هوس دیگر چه دکان قیامت چیدنست

    برکف خونی‌که چون‌گل در برم‌ گل‌کرد و ریخت

    سیر این باغم‌کفیل یک سحر فرصت نبود

    خنده واری تاگریبان بر درم‌گل‌کرد و ریخت

    سرنگون شرم عصیان را چه عزت‌،‌ کو وقار

    آبروی من ز دامان ترم ‌گل ‌کرد و ریخت

    داغم از اوج و حضیض دستخاه انفعال

    بر فلک‌هم یک‌عرق‌وار اخترم گل‌کرد و ریخت

    سعی مژگان جز ندامت‌ساز پروازی نداشت

    بسکه ماندم نارسا اشک از پرم‌ گل‌ کرد و ریخت

    صفحه‌ام یاد که آتش زد که تا مژگان زدن

    صد نگاه واپسین از پیکرم گل کرد و ریخت

    هیچ فردوسی به سامان دل خرسند نیست

    خاک هم ‌گر خواست ریزد بر سرم گل کرذ و ریخت

    تا بپوشم بیدل آن‌گنجی‌که در دل داشتم

    عالم ویرانی از بام و درم گل کرد و ریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha