کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اشک از مژگان درین ویرانه نشکست و نریخت

    خوشه‌خشکی‌داشت اینجادانه‌نشکست‌و نریخت

    زیرگردون صدهزاران سر به باد فتنه رفت

    کهنه خشتی زین ندمتخانه نشکست و نریخت

    درکشاکش اقتدار ارهٔ اقبال دهر

    اینقدرها بسکه یک‌دندانه‌نشکست و نریخت

    آه از آن روزی که‌استغنای غیرت‌زای عشق

    خاک صحرا برسر دیوانه نشکست ونریخت

    سعی سر چنگ ملامت چاره‌ای سودا نکرد

    موی‌از مجنون به‌چندین شانه‌نشکست و نریخت

    مجلس می شیشه و پیمانه‌ای بسیار داشت

    هیچ‌کس چون‌محتسب‌مستانه‌نشکست‌و نریخت

    در بر این انجمن رنگی نگردانید شمع

    تا قیامت هم پرپروانه نشکست و نریخت

    باعث هرگریه و فریاد لطف آشناست

    شیشه وصهبای ما بیگانه نشکست و نریخت

    مرگ می‌باشد علاج تشنه‌کامیهای حرص

    پر نشد پیمانه تا پیمانه نشکست ونریخت

    تا ابد در خاک اگر جویی نخواهی‌یافتن

    آن قدح‌کز بازی طفلانه نشکست و نریخت

    ماتم امروز دید و نوحهٔ فردا شنید

    اشک‌مابیدل به‌هیچ‌افسانه‌نشکست‌و نریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha