به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
هوس نماند زبس عشق آن نگارم سوخت
خوشمکه شعلهٔ اینشمع خارخارم سوخت
به بزمیار جنون کردم ای ادب معذور
سپند سوخت به وجدی که اختیارم سوخت
چو موم دوریام از جلوهگاه شهد وصال
اشاره ایست که باید جدا ز یارم سوخت
بهار بیثمری جمله باب سوختن است
خیال مصلحتاندبشی چنارم سوخت
چو شمع کشته نرفتم به داغ منت غیر
فتیلهٔ نفسی بود بر مزارم سوخت
سرشک هر مژهاندازش آن سوی نظر است
شرر عنانی این طفل نیسوارم سوخت
طلسم آگهیم بوتهٔ گداز خود است
فروغ دیده بیدار شمعوارم سوخت
نسیمی از چمن صیدگاه عشق وزید
کبابکیست ندانم دل شکارم سوخت
هوای وصل به خاک سیه نشاند مرا
به رنگ داغ جنون نکهت بهارم سوخت
هنوز از کف خاکسترم اثر باقیست
گداز عشق چه مقدار شرمسارم سوخت
دلی ز پهلوی داغم ندید گرمی شوق
محبت تو ندانم پی چه کارم سوخت
دگر مپرس ز تاثیر آه بی اثرم
به آتشی که ندارد هزار بارم سوخت
غبار دشت محبت سراغ غیر نداشت
به برق جلوه او هرکه شد دچارم سوخت
مباد شامکسی محرم سحر بیدل
دماغ نشئه در اندیشهٔ خمارم سوخت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.