کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرکه راکردند راحت محرم احسان شب

    چون سحربرآه محمل بست درهجران شب

    تیره‌بختان را ز نادانی به چشم کم مبین

    صبح با آن روشنی‌گردی‌ست از دامان شب

    آسمان نشناخت موقع ور‌نه در تحریر فیض

    بر بیاض صبح ننوشتی خط ریحان شب

    بهر منع شکوه بختم سرمه‌سایی می‌کند

    لیک ازین غافل‌که می‌بالد بلند افغان شب

    گر حضور صبح اقبالی نباشدگو مباش

    از سیه‌بختی به سامان کرده‌ام سامان شب

    از فلک تا زله برداری شکم برپشت بند

    آفتاب اینجاست داغ آرزوی نان شب

    با چنین خوابی‌که بختم مایه‌دار نقد اوست

    می‌توان‌کردن ادا از روز من تاوان شب

    سطر آهی نارسا افتاد رنگ صبح ریخت

    زان همه مشقی که کردم در دبیرستان شب

    الفت بخت سیه چون سایه داغم‌کرده است

    ششجهت روز است و من‌دارم همان دامان شب

    بیدل از یادش به ترک خواب سودا کرده‌ایم

    ورنه جز محمل قماشی نیست در دکان شب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha