کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مآل‌کار چه بیندکسی نظر به هوا

    نمی‌توان خبر پاگرفت سر به هوا

    درتن چمن ز جنونکاری خیال مپرس

    به خاک‌ریشه وگل می‌کند ثمر به هوا

    زمین مزرع‌ایجاد بس‌که تنگ فضاست

    نمونکاشته تخم شرر مگربه هوا

    به‌عافیتگه خاکسترم چو شعله سری‌ست

    مباد ذوق فضولی‌کند خبر به هوا

    نه مقصدی‌ست معین نه مطلبی منظور

    چوگردباد همین بسته‌ام‌کمر به هوا

    جهان‌گرفت به رنگینی پر طاووس

    غبار من‌که ندانم‌که داد سر به هوا

    حدیث سرکشی از قامت بلندکه داشت

    که لب‌گزیده‌گره‌بند نیشکر به هوا

    چو شبنمی‌که‌کند از مزاج صبح بهار

    به راهت آینه‌ها بسته چشم تر به هوا

    ز ساز قافلهٔ عمر جمع‌دار دلت

    که محمل نفسی دارد این سفر به هوا

    به دستگاه رعونت درین بساط مناز

    که رفته است سرشمع بیشتر به هوا

    چه تنگی این همه افشرد دشت امکان را

    که ابر بیضه شکسته‌ست زیر پر به هوا

    دل فسرده اگر سد راه نیست چرا

    گشوده‌اند چو صبحت هزار در به هوا

    تعلق دونفس ما ومن غنیمت‌گیر

    که این غبار نیابی دم دگر به هوا

    به غیروصل عدم چیست مدعا بیدل

    که هر نفس نفس اینجاست نامه بر به هوا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha