به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای جلوهٔ تو سرشکن شان آفتاب
خندیده مطلع تو به دیوان آفتاب
پیغام عجز من ز غرورت شنیدنیست
مکتوب سایه دارم و عنوان آفتاب
در هرکجا نگاه پر افشان روز بود
شوق تو داشت اینهمه سامان آفتاب
شب محو انتظارتو بودم دمید صبح
گشتم به یاد روی تو قربان آفتاب
چون سایه پایمال خس و خار بهتر است
آن سرکه نیستگرم ز احسان آفتاب
از چرخ سفلهکام چه جویمکه این خسیس
هر شب نهانکند به بغل نان آفتاب
همت به جهد شبنم ما نازمیکند
بستیم اشک خویش به مژگان آفتاب
ای لعل یار ضبط تبسم مروت است
تا نشکنی به خنده نمکدان آفتاب
چون ماه نو ز شهرت رسواییام مپرس
چاکی کشیدهام زگریبان آفتاب
بیدل به حسن مطلع نازش چسان رسیم
ما راکه ذره ساخته حیران آفتاب
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.