به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
هرکجا بیرویت از چشمم برون میگردد آب
گر همه در پردهٔ خار است خون میگردد آب
دل به سعی اشک در راه توگامی میزند
آتشی دارمکه از بهر شگون میگردد آب
صافی دل خواهی از سیر و سفر غافل مباش
تختهٔ مشقکدورت از سکون میگردد آب
نرمخویان را به بیتابی رساند انفعال
ترک خودداریکند چون سرنگون میگردد آب
آرمیدن بیقرار شوق را افسردگیست
چون بهٔکجا میشود ساکن زبون میگردد آب
روز ما شبگشت و ما بیاختیارگریهایم
هرکه در دود افتد از چشمش برون میگردد آب
عرض حاجت میگدازد جوهر ناموس فقر
آهکاینگوهر ز دست طبع دون میگردد آب
اعتبارت هرقدر بیش استکلفت بیشتر
تیرگی بالد ز دریا چون فزون میگردد آب
دل ز ضبطگریه چندین شعله توفان میکند
تا سر این چشمه میبندم جنون میگردد آب
بسکه سر تا پایم از درد تمنایت گداخت
همچو موجم در رگ و پیجایخونمیگردد آب
زین خمارآباد حسرت بادهای پیدا نشد
شیشهام از درد نومیدی کنون میگردد آب
دل بهتوفان رفت هرجا جوهر طاقتگداخت
خانه سیلابیست بیدلگر ستون میگردد آب
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.