کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به نمود هستی بی‌اثر چه نقاب شق‌کنم از حیا

    تو مگر به من نظری‌کنی‌که دمی عرق‌کنم از حیا

    اگرم دهد خط امتحان‌، هوس‌کتاب نه آسمان

    مژه بر هم آرم ازین وآن همه یک ورق کنم ازحیا

    چه‌کنم ز شوخی‌طبع دون‌،‌قدحی‌نزد عرقم به‌خون

    که ببوسم آن لب لعل‌گون سحری شفق‌کنم ازحیا

    ز تخیلی‌که به راه دین غم باطلم شده دلنشین

    به من این‌گمان نبرد یقین‌که خیال حق کنم از حیا

    چوز خاک لاله‌برون زند، قدح‌شکسته به‌خون زند

    هوسی اگربه جنون زند به همین نسق کنم ازحیا

    زکمالم آنچه به‌هم رسد، نه زلوح‌ونی زقلم رسد

    خط نقش پا به‌رقم رسدکه منش‌سبق‌کنم از حیا

    به‌امید وصل تونازنین‌،‌همه رانثار دل است‌و دین

    من بیدل وعرق جبین‌که چه در طبق‌کنم ازحیا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha