کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گذشته‌ام به تنک ظرفی از مقام حباب

    خم محیط تهی‌کرده‌ام به جام حباب

    جهان به شهرت اقبال پوچ می‌بالد

    تو هم به‌گنبدگردون رسان پیام حباب

    اگر همین نفس است اعتبار مد بقا

    رسیده‌گیر به عمر ابد دوام حباب

    فغان‌که یک مژه جمعیتم نشد حاصل

    فکند قرعهٔ من آسمان به نام حباب

    حیاکنید ز جولان تردماغی وهم

    به دوش چندکشد نعش خود خرام حباب

    جهان حادثه میدان تیغ‌بازی اوست

    کسی ز موج چسان‌گیرد انتقام حباب

    به خویش چشم‌گشودن وداع فرصت بود

    نفس رساند ز هستی به ما سلام حباب

    در این محیط ز ضبط نفس مشو غافل

    هوای خانه مبادا زند به بام حباب

    نفس زدیم به شهرت عدم برون آمد

    دگر چه نقش تراشد نگین به نام حباب

    قفس‌تراشی اوهام حیرت است اینجا

    شکسته شهپر عنقا نفس به دام حباب

    بقای اوست تلافیگر فنای همه

    فتاده است به دوش محیط وام حباب

    ز انفعال سرشتند نقش ما بیدل

    عرق به دوش هوا دارد انتظام حباب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha