کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به گلشن گر برافشاند ز روی ناز کاکل را

    هجوم ناله‌ام آشفته سازد زلف سنبل را

    چرا عاشق نگیرد ازخطش درس ز خود رفتن

    که‌بلبل موج جام‌باده می‌خواند رگ‌گل‌را

    نفس دزدیدنم توفان خون در آستین دارد

    گلوی شیشه‌ام بامی فروبرده‌ست قلقل را

    ز جیب‌ریشه اسرار چمن‌گل می‌کند آخر

    کمال جزو دارد دستگاه معنی‌کل را

    چراغ پیری‌ام آخربه‌اشک یأس شد روشن

    زگردسیل دادم سرمه‌چشم حلقهٔ پل را

    درین‌گلشن اگر از ساز یکرنگی خبر داری

    ز بوی‌گل توانی درکشید آوز بلبل را

    فنا مشکل‌کند منع تپش از طینت عاشق

    به‌ساحل نیز درد موج‌این دریا تسلسل‌را

    ز فرق قرب و بعد نازمشتاقان چه‌می‌پرسی

    توان ازگردش چشمی نگه‌کردن تغافل‌را

    به‌فکر خودگره‌گشتیم‌وبیرون ریخت‌اسرارش

    فشار طرفه‌ای بوده‌ست آغوش تأمل را

    ز دل در هر تپیدن عالم دیگر تماشا کن

    مکررنیست گرصدبار گویدشیشه‌قلقل‌را

    تمنا حسرت الفت خمارچشم میگونت

    سراغ‌کوچهٔ ناسور داند شیشهٔ مل را

    علاج زخم‌دل ازگریه‌کی ممکن‌بود بیدل

    به شبنم بخیه نتوان‌کرد چاک‌دامن‌گل را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha