کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که دارد ناتوانی نبض احوال مرا

    بازگشتن نیست از آیینه تمثال مرا

    خاک نم‌گل می‌کندسامان خشکی از غبار

    سیرکن هنگامهٔ ادبار و اقبال مرا

    بسکه درمیزان هستی سنگ قدرم بیش بود

    در عدم باکوه می‌سنجند اعمال مرا

    تخم امّیدی به سودای حضوری‌کشته‌ام

    سبزکن یارب سر در جیب پامال مرا

    انتظار وعدة دیدار آخر واخرید

    از غم ماضی شدن مستقبل حال مرا

    رشتهٔ سازم چه امکانست‌گیردکوتهی

    سایهٔ آن زلف پرورده‌ست آمال مرا

    سبحه‌داران از هجوم دردسر نشناختند

    آن برهمن زاد صندل بر جبین مال مرا

    درتب شوق آرزوها زیرلب خون‌کرده‌ام

    ناله جوشدگر بیفشارند تبخال مرا

    جزعرق چون موج ازین‌دریاچه بایدبردپیش

    شرم پرواز آب کرد افشاندن بال مرا

    گر همه‌گردون شوم زین خرمن بیحاصلی

    غیر خاک آخر چه باید بیخت غربال مرا

    می‌کشم بار دل اما نقش می‌بندم به خاک

    عجز، خوش نقاش عبرت‌کرد جمال مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha