کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از بس‌گرفته است تحیر عنان ما

    دارد هجوم آینه اشک روان ما

    گلها تمام پنبهٔ گوش تغافلند

    بلبل به هرز سر نکنی داستان ما

    وضع خموش ما ز سخن دلنشین‌تر است

    با تیر احتیاج نداردگمان ما

    حرف درشت ما ثمر سود عالمی‌ست

    گوهر دهد به جای شرر سنگ‌کان ما

    گاه سخن به ذوق سپرداری‌کمان

    شدگوشها نشان خدنگ بیان ما

    از بس سبک زگلشن هستی‌گذشته‌ایم

    نشکسته است رنگ‌گلی‌ از خزان ما

    در پرده‌های عجز سری واکشیده‌ایم

    چون درد درشکست دل است آشیان ما

    ای مطرب جنونکد‌ة درد، همتی

    تا ناله‌گل‌کند نفس ناتوان ما

    چون صبح بی‌غبار نفس زنده‌ایم و بس

    شبنم صفاست آینهٔ امتحان ما

    بوی بهار در قفس غنچه دا‌غ شد

    از بس‌که تنگ‌کرد چمن را فغان ما

    چون دود شمع وحشت ما را سبب مپرس

    آتش‌گرفته است پی‌کاروان ما

    بیدل زبس به سختی جاوید ساختیم

    مغز محیط شد چوگهر استخوان ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha