به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
زین گلستان درس دیدارکه میخوانیم ما
اینقدر آیینه نتوان شدکه حیرانیم ما
سنگ اینکهسار آسایش خیالی بیش نیست
از زمینگیری همان آتش به دامانیم ما
عالمی را وحشت ما چون سحرآوارهکرد
چینفروش دامن صحرای امکانیم ما
سینه چاک غیرتیم از ننگ همچشمی مپرس
هرکه بر رویتگشاید چشم، مژگانیم ما
در نفس آیینهٔ گرد سراغ ماگم است
نالهٔ حیرت خرام ناتوانانیم ما
غیر عریانی لباسی نیست تا پوشدکسی
ازخجالت چون صدا در خویش پنهانیم ما
هرنفس باید عبث رسوای خودبینی شدن
تا نمیپوشیم چشم ازخویش عریانیم ما
مشت خاک ما جنوندار دو عالم وحشت است
از رم آهو چه میپرسی بیابانیم ما
بیطواف نازش از خود رفتن ما هرزه است
رنگ میباید بهگرد او بگردانیم ما
در تغافلخانهٔ ابروی او چین میکشیم
عمرها شد نقشبند طاق نسیانیم ما
نقطهای از سرنوشت عجزما روشن نشد
چشم قربانی مگربر جبهه بنشانیم ما
هرکه خواهد شبههای از هستی ما واکشد
نامهٔ بیمطلب ننوشته عنوانیم ما
نقش پا گلکردهایم اما درین عبرتسرا
هرکه در فکر عدم افتدگریبانیم ما
چون نفس بیدل نسیم بینشان رنگیم، لیک
رنگها پرواز دارد تا پرافشانیم ما
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.