به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تبسم ریز لعلشگر نشان پرسد غبارم را
ببوسد تا قیامت بویگل خاک مزارم را
ز افسوسیکهدارد عبرت خون شهید من
حنایی میکند سودنکف دست نگارم را
مبادا دیدهٔ یعقوب توفان نموگیرد
نگاری در سر راه تمنا انتظارم را
ز اشکم بر سر مژگان عنان داری نمیآید
گر وتازیست باصد شعله طفل نی سوارمرا
توقع هرچهباشد بیصداعی نیست ایساقی
قدح برسنگ زن تا بشکنی رنگ خمارم را
ز دل شورقیامت میدماند رشک همچشمی
به هر آیینه منمایید رویگلعذارم را
شرارکاغذم از فرصت عیشم چه میپرسی
به رنگ رفته چشمکهاستگلهای بهارم را
به چشم بسته هم پیدا نشدگرد خیال من
نهانتر از نهانها جلوه دادند آشکارم را
هوس در عالمناموس یکتایی نمیگنجد
سراغشکن ز من هرجا تهی یابیکنارم را
گر این بیحاصلی از مزرع خشکم نمو دارد
جبین هم دستخواهد از عرق شستآبیارمرا
چو آتش سرکشیها میکنم اما ازین غافل
که جز افتادگیکس برنخواهد دشت بارم را
شررخیزستگرد پایمال بیکسی بیدل
به یاد دامن قاتل مده خون شکارم را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.