به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
فال حباب زن، بشمر موج آب را
چشمی بهصفرگیر و نظرکن حساب را
عشق ازمزاج ما به هوسگشت متهم
در شکگرفت نقطهٔ وهم انتخاب را
گر نیست زبن قلمرواوهام عبمتت
آب حیات تشنه لبیکن سبراب را
چشمم تحیر آینهٔ نقش پای تست
مپسند خالی از قدمت این رکاب را
عالم تصرف بد بیضاگرفته است
اعجاز دیگر است ز رویت نقاب را
امروز در قلمرو نظاره نور نیست
از بس خطت به سایه نشاند آفتاب را
فیض بهار لغزش مستانه بردنیست
در شیشههای آبله میکنگلاب را
اجزای ما جو صبح نفسپرور است و بس
شیرزه کردهاند به باد اینکتاب را
ما بیخودان به غفلت خد پی.نبردهایم
چشم آشنانشدکه چه رنگ است خوابرا
در طینت فسرده صفاهاکدورت است
آیینه میکند همه زنگار آب را
جوش خزانم آینهدار بهار اوست
نظارهکن ز چاک کتان ماهتاب را
بیدل بهگیر و دار نفس آنقدر مناز
آیینهکن شکستکلاه حباب را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.