کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر، دمی‌، بوس کفت‌گردد میسر تیغ را

    تا ابد رگهای‌گل بالد ز جوهر تیغ را

    ازکدورت برنمی‌آید مزاج کینه‌جو

    بیشتر دارد همین زنگار در بر تیغ را

    ای‌که داری سیرگلزار شهادت در خیال

    بایدت‌از شوق زد چون سبزه برسرتیغ‌را

    عیش خواهی صید آفت شوکه مانند هلال

    چرخ ابرومی‌کند برچشم ساغرتیغ را

    پردهٔ نیرنگ توفان بود شوق بسملم

    خونم آخرکرد بازوی شناور تیغ را

    تا مگر یکباره‌گردد قطع راه هستی‌ام

    چون دم مقراض می‌خواهم دو پیکر تیغ را

    موج توفان می‌زند جوی به‌دریامتصل

    جوهر دیگر بود در دست حیدر تیغ را

    هرکه را دل از غبارکینه‌جوییها تهی‌ست

    می‌کشد همچون نیام آسوده در برتیغ را

    دل به امید تلافی می‌تپد اماکجاست

    آنقدر زخمی‌که خواباند به بسترتیغ را

    بیدل از هرمصرعم موج نزاکت می‌چکد

    کرده‌ام رنگین به خون صید لاغرتیغ را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha