به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جوش زخمم دادسر در صبح محشرتیغ را
کرد خونگرم من بال سمندرتیغ را
از گزیدنهای رشک ابروی چینپرورت
بر زبان پیداست دندانهای جوهر تیغ را
بسمل نازتو چون مشق تپیدن میکند
میکشد چون مدّ بسمالله بر سرتیغ را
جمع با زینت نگردد جوهر مردانگی
از برش عاری بود گر سازی از زرتیغ را
زینت هرکس به قدر اقتضای وضع اوست
قبضه داند بر سر خود به ز افسر تیغ را
سرخوشتسلیم ازتهدید دورانایمن است
کس نراند برسر بسمل مکررتیغ را
در هجوم عاجزی آفت گوارا میشود
میشمارد مرغ بیپرواز شهر تیغ را
کوه اندوهیم از سنگینی پای طلب
نالهٔ خوابیده میدانیم بر سر تیغ را
طبع سرکش ناکجا تقلید همواریکند
سختدشوار است دادن آبگوهر تیغ را
از هنر آیینهٔ مقدار هرکس روشن است
رشتهٔ شمعاست بیدل موج جوهرتیغ را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.