به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای آب رخ از خاک درت دیدهٔ تر را
سرمایه ز خونگرمی داغ تو جگر را
تاگشت خیال تو دلیل ره شوقم
جوشیدن اشک آبله پاکرد نظر را
شد جوش خطت پردة اسرار تبسم
پوشید هجوم مگس این تنگ شکر را
رسوای جهانگرد مرا شوخی حسنت
جز پردهدری جوشگلی نیست سحر را
تاکی مژهام از نم اشکیکه ندارد
بر خاک درت عرضهکند حال جگر را
بر طبع ضعیفان ز حوادث المی نیست
خاشاککندکشتی خود موج خطر را
دانا نبود از هنر خویش برومند
از میوة خود بهره محال است شجر را
آیینه به آرایش جوهر چه نماید
شوخی عرق جبههٔ ماکرد هنر را
زنهار به جمعیت دل غره مباشید
آسودگی از بحر جداکردگهر را
ای بیخبر از فیض اثرهای ندامت
ترسم نفشاری به مژه دامن تر را
ازکیسه بریهای مکافات بیندیش
ای غنچهگره چندکنی خردة زر را
بیدل چه بلاییکه زتوفان خروشت
در راه طلب پی نتوان یافت اثر را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.