بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۸: ای آب رخ از خاک درت دیدهٔ تر را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای آب رخ از خاک درت دیدهٔ تر را سرمایه ز خون گرمی داغ تو جگر را تاگشت خیال تو دلیل ره شوقم جوشیدن اشک آبله پاکرد نظر را شد جوش خطت پردة اسرار تبسم پوشید هجوم مگس این تنگ شکر را رسوای جهانگرد مرا شوخی حسنت جز پرده دری جوش گلی نیست سحر را تاکی مژه ام از نم اشکی که ندارد بر خاک درت عرضه کند حال جگر را بر طبع ضعیفان ز حوادث المی نیست خاشاک کندکشتی خود موج خطر را دانا نبود از هنر خویش برومند از میوة خود بهره محال است شجر را آیینه به آرایش جوهر چه نماید شوخی عرق جبههٔ ماکرد هنر را زنهار به جمعیت دل غره مباشید آسودگی از بحر جداکردگهر را ای بی خبر از فیض اثرهای ندامت ترسم نفشاری به مژه دامن تر را ازکیسه بریهای مکافات بیندیش ای غنچه گره چندکنی خردة زر را بیدل چه بلایی که زتوفان خروشت در راه طلب پی نتوان یافت اثر را بیدل دهلوی